بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

حالا پاییز است
من سردم است
این «دوستت دارم»
کلمات کدام فصل اند؟
(م.مؤید)


+ نوشته های بخاری وقف عام شده اند.
شما هم در این وقف سهیم باشید؛
بخوانید و به نیت وقف منتشرش کنید.

نقشه

 

+ چقدر قلبم از این خستگی «ترک» خورده / چقدر شوری اشکت «شفا»ست بانو جان...

 

 

* از قدیم تر ها فکر می کردم آدم برود بنشیند یک گوشه، هم حرفهای بهتری می زند هم تصاویر بهتری می بیند. این عکس و شعر از همان هاست؛ از همان هایی است که اگر نمی دیدیش، اگر زنده می ماندی ولی توی عمرت بدون این لحظه می بودی، آن وقت توی هفتاد و پنج سالگی ات دلت می خواست دوباره بشوی «بیست و سه سال و سه ماه و یک روزه»؛ که برگردی چنین لحظه ای را توی زندگی ات پیدا کنی و خیالت راحت بشود که خدا یک جایی به تو لبخند زده گفته «عزیزم».

 

*تصویر به اندازه اصلی

 

  • فاطمه قلی‌پور

نظرات  (۷)

  • محمد مهدی
  • گریه کن گریه غروبه
    مرهم این راه دوره ..
    پاسخ:
    اهاااا
  • یاسمن هرندی
  • به نظر میاد حس خوبی باشه!! خوش به حال شما! ؛)
    پاسخ:
    ممنون یاسمن بانوی گل :) 
    سلام
    غروب زیبا و غم انگیزی ست
    پاسخ:
    سلام.
    پشت خوابگاهمونه.
    سلام
    قشنگه , غروب آفتاب همیشه قشنگه
    چطوری چی کارا می کنی؟
    پاسخ:
    سلام.
    کجایی تو دخنر...
    هستم!
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • واووو
    خیلی محشره منظره اش ...
    ای ول به شما شکارچی ...
    پاسخ:
    تاحالا هیچکی بهم نگفته بود شکارچی!
    سلام؛خابگاهتان را عشق است
    خیلی خوبه بخاری عکاس
    انشاالله همه روزات و لحظه هات تجلی لبخند خدا رو حس کنی.
    یا علی
    پاسخ:
    سلام.
    مخلصیم!!
    خخخ
    عه جی ال ایکس و خریدی پس ؟!!!
    پاسخ:
    نه.
    هواوی اسند پی شیش.