بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

حالا پاییز است
من سردم است
این «دوستت دارم»
کلمات کدام فصل اند؟
(م.مؤید)


+ نوشته های بخاری وقف عام شده اند.
شما هم در این وقف سهیم باشید؛
بخوانید و به نیت وقف منتشرش کنید.

نقشه

۸ مطلب با موضوع «زخمه» ثبت شده است

این که یه چیزی مهم نباشه

فرق داره

با این که یه چیزی انقدر تکرار شده باشه که دیگه مهم نباشه.

  • فاطمه قلی‌پور

این روزا دلم اینقد زود می گیره که ...
.
.
.
بیا.

گرفت.

همینو می خواستی؟

  • فاطمه قلی‌پور

اون چیه که چشم داره ولی نمی بینه،
پا داره ولی راه نمی ره،
نوک داره ولی غذا نمی خوره،
بال داره ولی پرواز نمی کنه؟

.

.

.
پرنده ی مرده

 

  • فاطمه قلی‌پور

هنوز هیچ کس مثل این آهنگ برای غزه نخوانده.

ممنون از مایکل هارت Michael Heart؛ که وسط قلب آمریکا این آهنگ را خواند و بی منت منتشرش کرد و عوض هزار هزار دلار، فقط هزاران هزار بازدید یوتیوب عایدش شد.

+ متن انگلیسی آهنگ

+ متن فارسی آهنگ (ببخشید بابت ترجمه اش. همین الان ترجمه کردم.)

  • فاطمه قلی‌پور

هوای لعنتی همیشه ی خدا دو نفره است.

  • فاطمه قلی‌پور

یک وقتی یکی نیست،

و تو نبودنش را حس می کنی.

یک وقتی یکی هست،

و تو نداشتنش را.

  • فاطمه قلی‌پور

یک شب گفتم من تنها مانده ام.

خستگی زل زده بود توی چشم هام و تکان نمی خورد و من هم به تو گفتم خسته ام. خسته و خسته و خسته ام.

همان شب به تو گفتم کاری نمی کنم تمام شود.

گفتم منتظر می مانم.

گفتم من دارم تمام می شوم.

عطیه؟

تو حالا می دانی که دیگر تنها نیستم.

تو می دانی تمام شد.

تو می دانی خستگی رفت. بلند شد از جلوی چشم هام رفت کنار.

ولی یک چیز را نگفتم عطیه.

من به تنهایی معتاد شده ام...

 

  • فاطمه قلی‌پور
  • فاطمه قلی‌پور