به نام یگانه پرودگار عالم امکان.
از بانوی بالانشین بلاد بخاری، به همگان،
اینجانب، بانو بخاری، در همین"سخن جا" اعلام می دارم به علت عدم رعایت احترام بلاد تحت امرمان در بلاگفا، و نادیده گرفتن فر همایونی بخاری، و نیز به دلیل دست های پشت پرده، به خودمان امر می کنیم که از دیار بلاگفا مهاجرت نموده و حکومتش را تحریم نماییم. فلذا خود را دچار فرار مغزها کرده و با همه اهن و تولوپ مان به اینجا تشریف آوردیم و خود را به حکومت والا و اعظم بیان پناهنده اعلام کردیم تا درس عبرتی برای اعم حکومت های مجازی باشد. ضمن این نبشته اعلام می دارم گزیده ای از نبشته های بلاد محروم قدیمی، در بلاد جدید نگاشته شده اند و الباقی را نیز در اینجا به یادگار خواهم گذاشت. ضمنا به اطلاع می رساند نام تمامی صحابه بلاد محروم همچنان در بلاد جدید محفوظ می باشد و ما صحابه خود را رها نخواهیم کرد (یعنی که عمرا اگه ولتون کنم.)
نبشته های بلاد محروم نیز متعاقبا به فنا خواهد رفت تا ـ همچنان ـ درس عبرتی برای برخی حکوتهای مجازی باشد.
و کلللللللن هدف از این اسباب کشی همایونی را تادیب چنین حکومت هایی اعلام می داریم و به زعم خود والا و همایونی مان بانگ عدالت همی خواهیم زد که حکومت به کفر باقی می ماند اما به ظلم باقی نخواهد ماند.(+ افکت صدای گریه جمعیت از سوی برخی جوانان برنای زیردست)
باری، اینجانب تا اطلاع ثانوی و تحت سایه حکومت والا ایزد، با تمام قوا به مبارزه علیه آنان که می دانیم و می دانند، ادامه خواهیم داد.
+ نظرات آخرین پست در بلاد قبلی _ که دیگر نام نباید برد و شگون ندارد ـ بسته است؛ زیرا که دیگر اهن و تولوپ همایونی مان اجازه نمی دهد تشریف مان را ببریم آنجا و بلادمان را از نظر بگذرانیم. لطف بفرمایید لینک احتمالی ما را نیز تصحیح بفرمایید.اگر هم آن بلاگ را نبستیم به خاطر این بود که همان اهن و تولوپ مان اجازه نداد اسم بلاگمان ـ که عمری مواظب بودیم "طاهر" باشد ـ به دست یازی اجنبیان آلوده گردد. باشد که به نام ما بماند.
+ همه با هم : "نه" به نظر خصوصی... (حضار حاضر، یکصدا : خخخخخخخخ)
+ اصلن برسد روزی که پاراگراف آبی هم بلاگفا را تحریم بنماید! ( در اسرع وقت به ساعت بلاد جدید باید با جناب صفر و نیم جلسه ای مرسوم به مخ زنی ترتیب بدهم. به فکر آنم که به علت کم تجربگی در این موضوع، برخی جوانان برنای این دیار را به کمک فرا بخوانم؛ اگر از خود کفایت نشان بدهند.)
+ بانوی بالانشین هیچ گاه نگاه پر از لطف صحابه را از یاد مبارک همایونی اش نخواهد برد.
+ ضمنا وسیله ایاب و ذهاب فراهم است.
تمت.
په، نون: گذشته از شوخی، دلمان به آن دولت کریمه خوش است که در آن هیچ گونه اسباب کشی لازم نیست؛ و همه جا همان جاست.
په، په، نون: به پیشنهاد برخی دوستان و به علت رعایت حال هم وطنان عزیز و استفاده بهینه از انرژی کشورT بر آن شدیم تا بلادمان را ـ تا هوا گرم است ـ خاموش نگاه داریم و پاییز که شد و هوا سرد که شد، زغال پای منقلش بریزیم.
په، په، په، نون: لطف همسایه
پاسخ:
سلام و ممنون!
اول اینکه بلاگ تنها سیستمیه که این امکان رو فراهم کرده. نرم افزاری به کاربراش ارائه می ده به نام مهاجرت، که از سرویس دهنده های دیگه می تونیم کوچ کنیم به اینجا.با همه لینک ها و پیوندهای روزانه و عکس و مطلب و موضوعات و نظرات و غیره. خیلی خوبه :)
اما متاسفانه باید بگم من از این سرویس استفاده نکردم و (شاید باور نکنی ولی) دستی این کارو انجام دادم چون اون نرم افزار نتونست به سیستم بلاگفا و وبلاگ من متصل بشه.البته مشکل از بلاگ من بود ظاهرن. ینی بلاگ منو نمی خوند.وگرنه ظاهر قضیه برمی اومد که داره کارشو درست انجام میده و به بلاگفا متصل میش دو فقط بلاگ من که میرسید گیر می کرد. نمی دونم واقعا چرا وبلاگ بلاگفای من اینطوری شد... :(
بهرحال بله بلاگ چنین امکانی رو فراهم کرده. کلن راضیم ازش خخخخخخ
پاسخ:
سلام عطیه!
خدا رو شکر :)
آره منم هنو یجوری ام باهاش ولی حس می کنم این جا بهتره. انگار یکی از روستا کوچ می کنه تهران! حالش بده ولی مطمئنه درست میشه خخخخ
پاسخ:
آره دیگه اگه خدا قبول کنه!!
البته من گوشیم عوض شه به کسی خبر نمیدم. ولی الان آره بلاگو به ی عالمه آدم خبر دادم. امشبم قراره ادامه بدم تو بلاگا. گرفتاریه واس خودش خدایی خخخ
اون مشکی اصاب خورد کن رو واس همین عوض نکرده بودم. هی قرار به اسباب کشی بود هی ی کاری پیش می اومد ما بیخیال می شدیم و همچی همونطوری می موند. تا اینکه خدا خواست و بلاگفا سبب خیر شد خخخخ
پاسخ:
خوبی تو؟!!
خود گویی و خود....
خخخخخ :)))))
پاسخ:
ع سلام مونی!
ممنون :)
پاسخ:
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
فدای تو! کلی خندیدم :))
پاسخ:
:))))))))))))
متشکرییییییم اون یکی! به این یکیتونم سلام برسون!
ضمن اینکه افتتاح شده بود البته. ولی خب قدوم مبارک این یکی و اون یکی کللن مایه مباهاته خخخخخ
پاسخ:
:)
متشکرم.
آدرسی نذاشتید؟ "من"م که زیاده نفهمیدم شما کدوم منید :)))))
پاسخ:
والا قضیه ماشده قضیه اون بنده خدا که ی بار خرشو کول کرد گفت خر عزیزم دیگه من سوارت نمی شم تو بیا سوار من شو! یکی میگه خوبه یکی میگه بده خخخخ
با اینکه منم دوست دارم تنوعی داشته باشه و البته آرامش فیزیکی روحی. اما خب چ کنیم دیگه. اسمم بخاریه انتخابام یکم محدوده. حول تصاویر خاصی می گرده.
به بزرگی دلتون ببخشید. :)
پاسخ:
سلام بله شما که نیروی نفوذی بیان بودید اینجا خخخ
میگم اون دسگا عجیب غریبه چی شد؟! چن بود اصن؟! جوانان برنا ازونا داشتن ما احساس کمبود کردیم گفتیم ببینیم چیه اگه ب کارمون میاد ی دونه واس همایونی بخریم!
پاسخ:
به به مرغابی خاتون! احوال یو!
دیگه ببین ما کییم! مین وی سیم خخخ
مواظبت خودت باش خانوم. بازم بیا اینورا انقد اون شبکه اجتماعی دانم و دانی رو قورت نده!
قربانت :)
پاسخ:
سلام دیگه گفتیم اسباب زحمت نشیم!
قربانت
پاسخ:
hi thnx nice of u :)
to tell u the truth i don' listen to any special singer. but rather a good track :D my music albums are always full of single good nice powerfull tracks which most of the people like them :D
but really i'd say in iranian singers i really like Mohsen Chavoshi because of his voice and poems and good arrangements. and of course some from the others like KhajeAmiri 'cause of his voice and nice poems. and some others. what's more is this popularity in foreign tracks r even more :D only 1 track from a singer and that's it all :D
but in English tracks i rather a good poem, more than any other thing
any way, why English ?! :D
یاعلی
پاسخ:
وای تاحالا کسی برای بخاری همایونی مان لی لی لی لییی نکشیده بود. مشعوف گشتیم حانیه بانو :) می دهیم سمتی به شما بدهند خخخ
ضمنن حانی جان آدرستم بزار واس ما لطفن.
پاسخ:
آره تصمیم گرفتم علی الحساب خاموش باشم تا پاییز روشن شم :)
پاسخ:
وای خودتی؟! به به! :))
واللا عادم تعججب می کنه اصن! جایم سر میزنی مگه شما :)
پاسخ:
سلام.
همه با هم : نه به بلاگفا خخخخخ
حالا چرا به "جایی" برسد و بعد کوج کنید. اینطوری سوزش بیشتره D:
ما شو ما ر بوس داریم. بوس نه مجید دوس داریم.
پاسخ:
سلام!
به من میگه حرفه ای خخخخخخخخخخ من حرفه ای نیستم بخاری ام. دوتا کوچه اون ور تر دست راست!!
خب برادر من می گفتی اون رفتارا رو یکمم اهن و تولوپ ما رو تکمیل می کردی خخخخ
ذوق مرگی در اینجا به طور فزاینده ای تصنعیه. دستمایه شوخی شده که دورهم خوشال شیم D: وگرنه من تو پروفایل هم گفتم.
وقتی از خاک کمتر باشی به طور کلی ذوق مرگ نمی شی تا حالا دلیلش رو بسنجی که چیز قانع کننده ای باشه یا نباشه.
(خیلی رک گفتم؟)
آدرسی هم که نذاشتید خدمت برسیم. بهرحال ممنون میشم بازم ببینمتون اینجا. بم اطمینان میده که من حرفه ای ام وشما اشتبا نگرفتی! خخخخخ
از شوخی گذشته، برام مهمه کسی که به مسایل با ابعاد کم اما موثر، اهمیت میده بیاد اینجا منو بخونه و کمکم کنه نقوصم کم شه. و به نظر من این شاخصه در شما مشهوده.
متشکرم.
یاعلی.
پاسخ:
بپاسیم بله!
من ب برخی(و البته تعداد این برخی کم نیست) از کار های احسان اعتقاد دارم. و لحظه جزو همان هاست.بله.
:)
پاسخ:
خعلی خوبه راضیم ازش. خخخ
پاسخ:
آهان الان فمیدم بله اون ک دیگه واویلاست اصن!
من که گفتم بریم سینما! خودت شیرینیتو سوزوندی خخخخخخخ
باش پیشم مهتاب. خسته شدم.
یاعلی.
پاسخ:
سلام دوستم!
ممنونم :)))))))
ممنون که میای پیشم بازم بیا پیشم :)
یاعلی.
پاسخ:
سلام!
ابتدا بگویم که ما خودمان به برنایان بلادمان می گوییم جوان. حالا شما در آمده ای به ما می گویی جوان؟؟؟ عی بابا.
ضمن اینکه اهن و تولوپ مان را به همه جا می بریم و باکی از این نداریم که به ما بگویند "آمده ای سفر استانی" خخخخ
امید از بلادهمایونی مان برقرار بماند.شما نیز برای ما از ایزد منان همین را طلب بنمایید.
تمت.
یاعلی.
پاسخ:
اره دیگه زمستون روشنش می کنیم ملت بیان گرم شن. اصن وجود همایونی ما موجب مسرت همه است! قدر بدونین واقن! قدر!!
خخخخخخخخخخخ
پاسخ:
ن م ن عزیز... :|
مخصوصن جمله دومت اصلن نفهمیدم :| :|
پاسخ:
خخخخخخخ
دستت درست!
آره همه چیش فرق داره کلن. فرقش از همه بیشتر تو انتشار مطالبه. درکل باید حرفه ای باشی بیای اینجا بلاگ بزنی!! الان من نمی دونم چطوری اومدم خخخخخ
بهرحال راضیم ازش D:
پاسخ:
سلام! شما مهمان ما بودید :) ممنون قدمتان
پاسخ:
دیگه ما اینیم.
جان همایونی مان در آمد تا ساختیمش.
پاسخ:
خخخخخخخخ
می دونم. خ آخه همه که نمیرن سمت صحابه. خاسم آدرست اینجا باشه هرکی خواس بره از همینجام بتونه بره بلاگتو ببینه :)
پاسخ:
ممنونیییییم بعله :)
ضمنن باید درباره خصوصی بیشتر باید حرف بزنیم.
و گرچه ما فقط صلاح مملکت همایونی خودمان را می دانیم و دیگران نیز؛ اما حس چندم مان می گوید که هیچ حسی نباید بنا بشود که آدم قید هیچ چیزی را بزند. هیچ حسی. همه حس ها فقط رنگ اند. کما اینکه مدتی که بگذرد همان حس که کمرنگ شود تو زیر همان حس می زنی.
به نظرم این که آدم اسیر احساسات شود فقط یک معنی اش آن است که همه می گویند. معنای اصلی اسیر حس شدن این است که تا حسی حرفی زد ـ ولو قوی ـ تو بگویی چشم.(لابد چون قوی است.)
آدم ها بزرگ شدن شان یعنی بیشتر مسلط شدن ـ و نه جدا شدن ـ از حواس. ینی تحت هر شرایطی "فهمیدن." حس ها جلوی فهم کامل آدم می ایستند. به آدم می گویند وقتی حالت "فلان طور" است دیگر بس. دیگر در "فلان کار" که کار کوچکی هم هست البته، جلو نرو. بمان و مثلن خستگی در کن. حس جلوی آدم را به بهانه "خستگی" می گیرد.
خوب نیست این. نقصش این است که فقط جلوی خستگی را می گیرد. جلوی گذر عمر را نمی گیرد.
و گذر عمر هیچ وقت قابل جبران نیست.حتا اگر خسته ترین این عالم باشی.
دوستانه بود فقط. و ادعای مربوط بودن به چیزی که گفتی را نمی کنم. صرفن خواستم یادآوری کنم که اگر وسط این "به سرت زدن ها" خسته هم شدی گول نخوری.
یاعلی.
پاسخ:
علیک درود.
بنده اعلی حضرت نیستم. و بلکه علیا حضرت هستم.خخخخخ
قابل نگاه میهمانان را ندارد.
تشریف بیاورید گاهی.ما میهمان نوازی مان در این بلاد زبانزد است خخخخخخ
جوانان برنا چایی بدین خدمت خانوم.
آدرسم که نذاشتین آدم بدونه از کدوم بلاد تشریف آوردین.
مائده تعداد این o های جونت مشخصه؟
مشخص نیس؟؟
وا.
پاسخ:
سلام و نه من اصلا منظورم اون کلمات که فرمودید نبود. البته اتفاقن بهتر که اون دو تا حذف می شن چون به بی منظقی محکوم نمیشید اینجوری :)
اما چشم.
خدمت میرسم.
یاعلی.
پاسخ:
سلام و ممنونم.
یا امام رضا :)
پاسخ:
سلامتی.
اولن که خونه جدید بخاری اومدی گل بیار ،شیرینی هم ببر.
بعله.
ضمنن، شیرینیش صلواته. صلوات بفرست :)
پاسخ:
سلام علیک!
برای اول، الحمدلله فی جمیع الاحوال.
برای دوم، مخلصیم خخخ
برگرفته از همان امام بگویم که من از اعضای موسسه نیستم ولی اعضای موسسه را خیلی دوست دارم!! ای کاش من هم از اعضای موسسه بودم!! خخخ
جایی فلسفه درس پس دادم دقیقن ب چ معناست؟ من آزمون کارشناسی ارشدم شیعه شناسی بوده است.(هم رشته با فلسفه و کلام اسلامی است.) دوم دبیرستان منطق مظفر آمده داخل زندگی من. یا حتا جلال اگر جسارت فلسفی نداشت شاید هیچ وقت این همه نمی خواستمش.(نقطه حساس حسین بوذرجمهری و البته خودم!) پس اگر ادبیاتم قرابتی با متون فلسفه اسلامی (با ادبیات جدیدش) داشته، احتمال ذهنی ام به همان سمت ها باید برود.(اما در کل نه، نمی رود!) نگاهم را قبول دارم که به آن سمت رفته و فکر کنم که طبیعی است. اما نگارشم تعمدی بود چون بحث می طلبید این طرز نگارش را. محذور بحث بود. از روی دغدغه نوشتن ـ اگرچه بسیار بسیار شیرین است ولی ـ به طبع مسائل کلی مانند عدل یا ـ بهتر بگویم، عقل ـ کمی (و البته فقط کمی) ناسازگار است. حرف زدن بهتر است دوست داشتنی تر باشد و دغدغه دلیل خوبی برای حرف زدن است. اما من اینجا قرار بود حرفم را روشن بزنم. نه اینکه حرف بزنم. پس می طلبید اینطور نوشتنش. ضمن اینکه من فلسفه وار ننوشتم؛ من فقط "مربوط به فلسفه" نوشتم! کما اینکه بگردید کم و کاستی هم وسط هایش هست!(که این ویژگی به فلسفه وار نوشتن نمی خورد. اگر نیاز به تخصصی تر شدن بحث هست هم حاضرم! کم و کاستی اش بحث را تخصصی تر می کنه. اشاره کنم به اینکه ما از میانه روی در باطل چیزی نگفتیم ها.... نظر به اینکه اگر حتی بزرگترین گناهکاران هم شدید، باز پرده ای از حیا برای خود درمقابل پروردگار باقی بگذارید...اکی؟! پس کم و کاستی هم داشت. پس فلسفی فلسفی هم نبود! )
پیشنهادم برای جذاب تر شدن قضایایی اینچنین معمولا تغییر لحن نیست. برعکس، جزئی تر کردن مطلب است. مطلب هرچه جزئی تر، جای حرف و مثال بیشتر. خودم هم رویه نوشتارم در همین بخاری همین است. نوشته جذاب تر می شود و لحن گیرا تر و نیز به بطن مطلب آسیب نمی رسد. کژتابی کم می شود و تبیین بیشتر. در حد پیشنهاد است اینها که گفتم!
خلاصه که قابلی نداشت خخخ
جواب سوال اینکه اتفاقن نوشتنش از روی حوصله نبود. از روی دغدغه بود. این چیزها کلن تقصیر من نیست. ایندفعه تقصیر حسین و یاسمن و بلاگ موضوع بندی شده شان است! نوشتید ما هم نوشتیم! دلیل از این قانع کننده تر؟ خداییششششش... :))
من همه زندگی ام همینطورم حسین آقا.تمام می کنم، بعد./ پس خواندم، نوشتم، و تمام شد.
برای سوال آخر، شما که شمایید جناب بوذرجمهری! من خودم تمامش که کردم آیکن آبی ورد آفیس را مدتی خیره خیره نگاه کردم بعدش دیدم واقعن چ کارش کنم مثلن؟!! به ذهنم چیزی نرسید اختیارش را دادم دست شما! بعد هم آیکن آبی کوچک بیچاره خودم را هم انداختمش توی "چاه" یکی از پوشه هایم :) شما هر کاری دلت خواست بکن. کپی نقل به مضمون انتشار حذف هر کدام!
شقشقه هدرت خلاصه! تهش هرچه ماند مال همان!
:)
ولی خعلی چسبید خخخخخخخخخ
طولانی شدن پاسخ هم تقصیر من نیست. تقصیر سوالات پرنکته شما بود. به پای بخاری نگذاریدش لطفن! ;)
دعا دعا دعا دعا دعا و دعا.
یاعلی.
پاسخ:
سلام!
عجــــــــــب!
ب فکر فرو رفتیم چنان که افتد و دانی!!
بله. و من هو توفیق :)
متشکرم از حضور خواننده حرفه ای مث شما.(حالا نمیگم خواننده های حرفه ای چ ویژگی هایی دارن که ولشون نکنین خخخخ)
دعا بفرمایید.
یاعلی.
پاسخ:
:|
همایونی مان لرزید.
پاسخ:
سلام. همایونی ما به درد لای جرز می خورد اگر به درد جوانان برنا نخورد.
الساعه حضور به هم می رسانیم.
یاعلی.
پاسخ:
الحمدلله!
:)
خودمم خیلی تلاشم کردم که نره. چون قالبو دستی ادیت کردم دیگه با امتحان و خطا شد این.شاید اگه تونستم درستش کردم.
بیان زیادی حرفه ایه همه چیش! والا به خدا! میره زیر پوستم اصن خخ
یاعلی
پاسخ:
ینی چی؟! :|
بابا من لیسانسو به زور قبول شدم!! زیر دیپلم لطفن! :)
مالیاتشم صلواته.محض تذکر. خخخ
پاسخ:
سلام.
خدا رو شکر می کنم که براتون قابل لمس نبوده!
متشکرم جناب علی آقا :)
پاسخ:
سلام
بله دیگه مام کم توقع!!
حتمن تشریف همایونی مو میارم.
پاسخ:
سلامت باشی.
والا ما فقط با چاقو حلال می کنیم..... دیگه خودت تصمیمتو بگیر به منم اطلاع بده برنامه ریزی کنم.
(خدا همه مونو حلال کنه خانومم. این الان صبته شوما با من می کنی آخه؟!! تو ب من بوگو بینم...)
پاسخ:
سلام.
من هاله فقیه زاده نیستم. این اسم من نیست! نه تو دنیای مجازی و نه تو دنیای واقعی چنین اسمی ندارم!
مطمئن باشید که شخصی که دارید ازش صحبت می کنید با من ی مغایرت کاملا تام داره. دوستان من تو دنیای مجازی، چندتایی شون همکلاسی های دانشگاه منم هستند و خب فکر می کنم بتونن حرف منو تایید کنن درباره این قضیه.
و باید اضافه کنم که حتی تو باشگاه هایی هم که فرمودید عضو نیستم!
پس مطمئنا اشنباه گرفتید و شخص مورد نظرتون اینجا نیست.
این کامنت رو هم گذاشتم اینجا بمونه که اگر دوباره تشریف آوردید، پاسخ منو ببینید و متوجه بشید که اشتباه گرفتید.
روزگار به کام.
یاعلی.
پاسخ:
سلام.
زودتر از دعوت نامه تون خدمت رسیدم.
ینی ما این جور همایونی داریم.
پاسخ:
سلام.
خواهش میکنم.
انتظار ندارید که عکس بگیرم ازش بزارمش تو بلاگ! :) عین همونیه ک تو بلاگ شما دیدم. البته زیاد دیدم ازش.ولی خب تو اون عکس یهو به چشمم اومد :)
شمام خوش اومدید به بخاری.
یاعلی.
پاسخ:
سلام و ممنون لطفتان.
سر می زنم حتمن چشم.
یاعلی.
پاسخ:
تو "اینجا هستم" گفتم که همایونی ما معمولا هر دوشنبه شب به روز میشه.
آدمک نداره کامنتاش :(
(البته شخصا همه آدمکا رو حفظم می تونی از علائم استفاده کنی خخخخخخ)
پاسخ:
سلام.
"بنده نوازی" ؟؟؟؟؟؟؟
ندید میگیرم.
چون ی بار که هیات بری یاد می گیری تا برنایی باید دست پیرغلاما رو ببوسی... ما که دیگه ارباب بهمون لطف دارن. جای بحث نیست.
پس بنده نوازی از پیرغلاماست نه جوونا. بله. اینجوری یاد ما دادن.
شیعه شناس که نشدم. اگم انتخابش کردم محض اینه که طالب تکلیف باشم. شما دعا کنید ما پذیرفته بشیم، مام تلاشمونو می کنیم.
ضمنن، خاک پای هر چی فاندامنتالیست، اگه زیر دست ولایت باشه. بیخیال هر کور نور ندیده ای که فک میکنه فاندامنتالیست ینی تحجر. اصن فدای اون حجری که ما پاش واستادیم.
بگو خب.
یاعلی.
پاسخ:
سلام و بی نهایت متشکرم........
پاسخ:
سلام!
:)
متشکرم. شما دعا کنید ما اینطور باشیم.
بازم اینجا بیاید :) اگه دعوت می پذیرید.
یکم حرف بزنم بات؟ اشکالی نداره؟
خودتم که گفتی. فرقی نمیکنه شما کی هستی. ی روز ی بنده خدایی این حرفایی که شما گفتی و الان من دارم به شما پاسخشو میدم ب من گفت. همشم گفت. اصن اومد همین بلاگ به من گفت تو همون آدمی هستی که این حرفو این حرفو این حرفو زده؟(خب آره من دقیقا همون آدم بودم و تفاوتی هم با مثال های ایشون نداشتم! حتا گفتارم.) مسله این بود که اون بنده خدا ـ که خیلی هم اتفاقن محترم و عزتمنده ـ کلن منو اشتباه گرفت اونم بدون اینکه من نقشی داشته باشم. اول فکر میکرد من خودشم. بعد فک می کرد من همونی ام که می خواد. بعدم فکر می کرد من کسیم که همه چیو خراب کرد. سه تاشم اشتباه بود. الانم تو اشتباهه. همه چیزو (که در واقع از نظر من چیزی نبود اصلن) الانم از چشم من می بینه و ادعا می کنه من شکستمش.(مسله عاطفی هم نبود. همه چیز بود.)
فرقی نمی کنه کی هستی. فقط امیدوارم تو هاله فقیه زاده رو اشتباه نگرفته باشی.
و اینکه فرقی نمی کنه هاله فقیه زاده کیه(نمی خوام هم بدونم) اما ی اعتقادی دارم. اونم اینه که اگه آدما از کسی ضربه بخورن، به نظرم بزرگترین چیزی رو که از دست دادن عمره. وقته.(و ان شالله که تو زندگی هیچ محترم عزتمندی پیش نیاد) اما اعتقادم بر اینه که اگه کسی تو زندگیت "وقتتو ازت گرفت"، دنبال اون گشتن بازم داره "وقتتو میگیره".
"وقتتو نگیر"جناب...
حیفه.
اگه عاقبتش یا عاقبت کاراش مهمه واست، خب براش دعا کن. اینطوری اگه تغییر نکنه دلگرم خدایی و اگه تغییر کنه ممنون خدا.
جفتش برده.
این حرفامو به حساب فضولی نزار لطفا. به حساب این بزار که آزردگیت از تو نوشته هات داشت میزد بیرون. و به نظرم این آزردگی خلاف اونیه که خدا از آدم میخواد. بهتره خودتو ی جور دیگه خرج کنی. هاله فقیه زاده شاید ـ با توجه به نوشته های خودت ـ خیلیا مث تو رو داشته باشه. اما تو فقط یه دونه مث خدا داری. من دارم واس هاله فقیه زاده ی تو دعا می کنم :) امیدوارم هرجا هست بهترین باشه.
تو هم "وقتتو نگیر". به قول قرآن: واعفوا و اصفحوا... ببخش و بگذر.
ی پیشنهاد دوستانه بود از بخاری به همه! چ فرقی می کنه؟!
یاعلی.
پاسخ:
سلام.
خوشا.... ! :)
جای ماهی خوب بود؟ خیلی جاش برام مهم بود. آره الان که فکر می کنم بزرگتر بشه بهتر میشه.
متشکرم
جمله مال من نبود D: کپی پیست بود :) وگرنه من جمله بندیم خب اصن اون طوری نیست.
بله جمله پیشنهادی شما هم خیلی بهتره.
ممنونم جناب بوذرجمهری!
به یاسمن بانو سلام برسون :)
یاعلی.
پاسخ:
:)
عجب... ینی چ عجب! ی نفر بلخره رعایت کرد خخ
خانه جدید مبارک (^_^)
می خواستم بدونم آرشیو مطالب سال های گذشته را چگونه از بلاگفا به این وبلاگ انتقال دادید اگر راهنمایی کنید مچکر می شم