بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

حالا پاییز است
من سردم است
این «دوستت دارم»
کلمات کدام فصل اند؟
(م.مؤید)


+ نوشته های بخاری وقف عام شده اند.
شما هم در این وقف سهیم باشید؛
بخوانید و به نیت وقف منتشرش کنید.

نقشه

دانش آموز اول دبیرستان، دوی نیمه شب، دغدغه اش چه باشد خوب است؟ با ذوق برایش بیدار بماند و تنها و در سکوت اتاق نیمه‌تاریک روبروی تلویزیون بنشیند و به صفحه زل بزند؟

دوی نیمه شب زل می زدم به برنامه «Debate» شبکه «Press TV» که ببینمش. حرف زدن و لهجه‌اش برای منی که تازه انگلیسی یاد گرفته بودم جذاب بود و از آن بیشتر، رفتارش. همینجا بیخ گوش خودمان توی ایران نشسته بود و آن وقت بین فلانی از آمریکا و فلانی از اروپا درباره جنجالی‌ترین موضوعات روز مناظره برگزار می کرد. پایم را با همین برنامه به گزارش‌ها و مستندها و برنامه‌های دیگر پرس تی‌وی هم باز کرده بود.

هنوز در پیچ و خم نوجوانی بودم که اولین بار «تصویر ایرانی» مسیح (ع) را هم‌او نشانم داد: مسیحای موبلند آرامی که به طمأنینه راه می رفت و از صبر و نورانیت و مهربانی پر بود. جان می‌داد برای آنکه روی دست بگیریمش و با افتخار به عالم غیرمسلمان نشانش بدهیم و بگوییم ما پیامبرتان را دوست داریم...

دیگر شناخته بودمش. فهمیده بودم از کدام خانواده آمده و فرصتش برای زندگی در آمریکا را هم کنار گذاشته و حتی از فلان شبکه خارجی هم کنار کشیده. مسیر«خنجر و شقایق» و «ساعت بیست و‎ پنج» را پا به پای آسدمرتضا و او طی کرده بودم. در همان اوضاع و احوال بودم که «راز» را هم کلید زده بود. مستندهایی که در «افق نو» آمده بودند را هم باید با گرفتاری دانلود می کردم و می دیدم. گرفتاری‌ها اما برایم مهم نبود. نوجوان بودم و به تنها چیزی که آن زمان فکر می‌کردم این بود که «چقدر مثل او فعالیت کردن برایم دوست داشتنی است...» و خب، بی انصافی است اگر اعتراف نکنم که او دنیایم را بزرگ‌تر کرد و خبرهای جهان را شنیدنی‌تر. دیگر فلسطین مختص روز قدس نبود؛ آفریقا دورافتاده نبود؛ غرب هم انقلابی آزادیخواه داشت و شرق فرصتی تمدنی محسوب می‌شد.

افتخار می کنم که «امام انقلاب» برایم «روح الله» است؛ اما «الگوی صدور انقلاب اسلامی» برای من یکی ـ متاسفانه یا خوشبختانه ـ یک روحانی ملبس نبوده هیچ وقت؛ بلکه آقای چشم‌آبی مو بلوندی بود که فرنگی هم حرف می‌زد و همیشه یکی دوتا غیر ایرانی غیرمسلمان توی هر قابی کنارش بودند. آقا نادر از اولین قدم‌های «جهان‌وطن» شدن کنارم راه رفت. دستم را گرفت. من پا به پای او بزرگ شدم. او قهرمان رسانه‌ای من شد و این اصلا اغراق نیست. راحت و بلند فریاد می زنم او بود که در رسانه و فرهنگ به من یاد داد نباید توی خانه بنشینم و از مردم جهان توقع داشته باشم برای شناختن اعتقادات و ارزش‌هایم به سراغم بیایند.

آقا نادر بشارت منجی را زمانی ساخت که کسی برایش مهم نبود یک نسخه ایرانی از «مسیح» داشته باشیم. تقلب واقعی را زمانی ساخت که کسی برایش مهم نبود خارج از مرزها به فتنه هشتادوهشت چگونه نگاه می کنند. ما آنجا بودیم را زمانی ساخت که اصلا کسی باورش نمی شد شاید فروریختن آن ساختمان باعظمت در یازده سپتامبر دروغ بوده باشد!! عصر و ساعت بیست‌و‌پنج و راز ـ با آن مهمانان معمولا خاص و جذاب‌شان ـ عموماً موضوعاتی را محور می‌گرفتند که داغ داغ ـ همان روز، حتی! ـ در فلان گوشه‌ی عالم اتفاق افتاده بودند. می‌دیدم آقا نادر چطور در هر کاری که قصد انجام دادنش می‌کند، عمیق‌ترین ریشه‌ای که به ذهنش می‌رسد را می‌کاود و دورترین مرز را نشانه می‌گیرد. می‌خواهم بگویم نادر طالب زاده با تمام کارهایش یک چیز را نشانم داد: به افق نگاه کردن؛ آن دورها جایی را دیدن که کسی فی‌الحال نمی‌بیند.

هم قبل و هم بعد از دانشجوی رسانه شدنم پیش خودم خیال می‌بافتم که باید روزی روبرویش بایستم و بلند بگویم «آقا! جناب‌عالی بخشی از الان من را ساخته‌ای!» نشد... حالا می‌گویم؛ آقا نادر! شما بخشی از منی. بخشی از همه‌ی ما که آرزوی وصل شدن همه‌ی انقلابیون عالم را ته دلمان روشن نگه داشته ایم.

 

  • فاطمه قلی‌پور

نظرات  (۱۹)

خدا رحمتش کنه . توی همین بیست و چهار ساعته چه روایت هایی که ازش نشنیدم . چقدر روح وسیعی داشت این مرد

پاسخ:
سهراب بود؟ وسیع باش، و تنها، و سر به زیر، و سخت.
  • زینب همکلاسیت
  • چه خوب نوشتی فاطمه جان. ان‌شاءالله که توفیق بیابیم ثابت قدم در مسیر بندگی و آزادگی، دین خدا را به جهانیان بشناسانیم.

    پاسخ:
    به به زینب بانو
    ممنون از حضورت
    الهی آمین

    دوستشان داشتم و دارم، آقا نادر به اصطلاح امروز باکلاس، باسواد و درعین حال انقلابی و مومن... همنشین خوبان باشند ان شاء الله. 

    پاسخ:
    حق
    آمین

    عمیق بود و دل‌نشین دوست جانم، ممنون که به اشتراک گذاشتیش🍃

    رفتنشون حقیقتاً داغ بود و چقدر داریم از دست میدیم‌...کاش جاشون خیلی زود سبز بشه و تو یاس نبود این اساتید آدم‌ساز نمونیم.

    ان‌شاءالله هم‌نشین خوبان عالم باشند و برای ما هم دعا کنند.

    پاسخ:
    ممنون زینب سادات بانو

    الهی آمین
  • صـــالــحـــه ⠀
  • چقدر به داستان آشنایی من با ایشون شبیه بود...

    گرچه بعدش من مستقیما سراغ آوینی رفتم و کتاب حلزون‌ها و فردایی دیگر و توسعه و مبانی تمدن غربش منو گرفت و این شد که رشته‌م بیشتر به این سمت‌ها رفت...

    چقدر مدیونیم بهش. چقدر اخلاص داشت...

    پاسخ:
    آره بخدا... حق گفتی..

    سلام روحشون شاد.

    پاسخ:
    سلام و رحمت
    آمین
  • مصطفی فتاحی اردکانی
  • روحش شاد، راهش پر رهرو

    پاسخ:
    آمین

    تلویزیون که اعلام کرد، از رفتشون ناراحت شدم

    پاسخ:
    خدا به بازمانده ها صبر بده

    نادر بود چون تربیتش را از نظام شترگاوپلنگ تربیتی جمهوری اسلامی نگرفته بود... 

    پاسخ:
    من به یه جمله ای معتقدم و همیشه میگمش: به میزان فاصله گرفتن از سیستم، موفقیت حاصل می شود.
    تمام.
  • محمد رنجبر
  • سیستم در معنای عام یا خاص؟

    پاسخ:
    خاص.

    حدایش بیامرزد

    کم نظیر بود

    در نبود آقا مرتضی آوینی واقغا گوهری بود 

    حیف که از دست دادیمش

    پاسخ:
    نزدیک سحر ستاره ها کم میشن...

    آقا نادر ولی یکجایی رفتارش به قدری سر درگم و عجیب بود که میشه گفت خودشو فروخته بود. امیدوارم البته اشتبا در شناخت ما بوده باشه ولی وقتی کسی حتی انتقاد هم برنتابه یا در روزی که یک جامعه درگیر اعزای شلیک به هواپیمای خودی است نمک روی زخم پاشیدن فکر دیگه ای هم نمیشه راجعش کرد

    پاسخ:
    درباره واکنش به حادثه تلخ هواپیما میشد واکنش های مقطعی متفاوتی داشت که این مقعطی که میگم، بخش زیادی اش به مقطع زمانی برمیگرده (مثلا اینکه دو سه روز اول حتی خیلی ها فکر میکردند از خارج از کشور شلیک شده یه نمونه است مثلا)
    به نظرم ایشون اون موقع هم به شیوه ای که به ذهن خودش می رسید و بلد بود میخواست ابعاد واقعی حادثه روشن بشه، و به وضوح تلاش می کرد که احساسات شخصی دخالت داده نشه.
    حالا اینکه آیا ایشون در عزای اونها بودند یا نه، و یا اینکه فکر دیگه ای راجع به واکنش ایشون به اون مسئله میشه داشت یا نه، و اینکه آیا می تونیم درباره اش بگیم «خودشو فروخته بود»، خب هرکدام از ما قطعا مجازیم برداشت شخصی خودمون رو از رفتار اقا نادر داشته باشیم به عنوان مخاطب ایشون، و هیچ ایرادی هم نداره هم نظر نباشیم.
    من همنظر هم نیستم با شما البته.

    البته که توجیه پذیر نیست، ایشان حتی بعد از بر ملا شدن حقیقت  شلیک با دو موشک به هواپیما معترضان را  مزدور و عامل بیگانه خطاب کرد. کسانی که عزیزان و بستگانشون رو از دست داده بودند. و گفتند یک ملت فدای حاج قاسم که اصل  آزادی- برابری را رد کد و عملا ماهیت کاپیتالیستیم اسلامی رو برملا کرد.

    دوم اینکه  ایشون عامل نفوذ یک جاسوس تمام عیار شش دانگ اسراییلی  به سیستم حکومتی بود. حالا چطور با این  همه سال سابقه چطور حربه مار خوش خط و خال رو نفهمیده بود نشان دهنده بی خردی و بی توجهی ایشون است.

    اوج فضاحت جدایی بود که این جاسوس حتی تا دفتر رهبری پیش رفته بود.

     

    پاسخ:
    تو کامنت قبلی تون فرمودید ایشون سردرگم و عجیب بود، انتقادپذیر نبود و خودفروخته بود. تو این کامنت هم گفتید ایشون طرفدار کاپیتالیسم اسلامی بود و عامل نفوذ اسرائیل بود. خیلی خب نظر شما اینه. فارغ از درستی/غلطی/موافقت من/مخالفت من. نظر شما اینه و «حله»!

    من تو کامنت قبلی صرفا عرض کرده بودم 1. رفتارهای هر کسی در اون قضیه (چه ایشون و چه بقیه مثل معترضین و...) می تونسته مقعطی باشه؛ و 2. عرض کردم «به نظرم» ایشون تلاش می کرده (با هر واکنشی که داشته) حقیقت روشن بشه. حالا در حد توانش؛ و 3. عرض کردم «شما مختارید نظرتون این باشه.»

    من نظر «خودم» رو گفتم که «من هم نظر با شما نیستم» حتی توضیح ندادم چرا با شما همنظر نیستم!
    بنابراین فکر نمیکنم توجبه/تایید/تکذیب کرده باشم درباره هیچ شخصی. نه درباره نظرات نزدیک به شما و نه مرحوم نادر. چون لزومی نداره واقعا. اساسا درباره این موضوعات منابع معتبرتری از من و شما صحبت کردند که بحث کامنتی نمیخواد چون قصه روشنه.

    واقعا خیلی معمولی می تونیم نظر متفاوت داشته باشیما.

    بله شما و هر کسی میتونه نظر خودشو داشته باشه . به شرطی که با نظرش به شخص یا اشخاص دیگری لطمه یا آسیب وارد نکنه. اما متاسفانه ایشان اینطوری نبودند. هرگز برنامه دومی که راجع قاسم سلیمانی ساختن فراموش نمیکنم گفت 176 نفر یا ان 50 و چند نفر که در کرماندر اثر سو مدیریت زیر دست و پا تلف شدند در برابر حاج قاسم بی اهمیت ست. 

    اگر با ایشان موافقید یا خوابید یا خودتان را زدید به نفهمیدن. در هر دو حالت  از خداوند برایتان شفای عاجل طلب میکنم.

    پاسخ:
    سپاس.

    سلام.

    ارادت

    پاسخ:
    سلام
    زنده باشید
  • علی رسولان
  • افسوس بزرگتر اینه که الان داریم مثل ایشون که تو قاب تلویزیون باشه و با اون صدای گرم و اجرای خاص یه مخاطب به سن و سال اون موقع شما رو جذب کنه یا نه؟

     

    پاسخ:
    یه جایی چیزی شبیه به این مضمون شنیدم که انگار یه باری شهید بهشتی گفته بودن بزرگترین مشکل ما کمبود و تربیت نیروی انسانیه.

  • شاگرد بنّا
  • جاش خالیه... خالی.

    پاسخ:
    خدا رحمتش کنه.
  • مردی بنام شقایق ...
  • روحش شاد

    پاسخ:
    بادا.
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • هنوز کامنتها برام جذاب تر از متن 

    همیشه اینطور بودم 

    حس کنجکاویم هنوز کم نشده

    پاسخ:
    میفهمم کاملا!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی