آخرش مُـرد.
بنده خدا نه خودش تونست زندگی کنه، نه کسی رو داشت واسش زندگی کنه، نه کسی رو تونست وادار به زندگی کنه.
ی صفت تو انگلیسی واس این جور آدما پیدا کردم که خیلی دقیقه: Good-for-nothing
خیلی خیلی دقیقه ها... معادل تقریبی اش تو فارسی میشه "به درد نخور".
به نظرم آدم باید انقدری باشه که بتونه زندگی یه نفر باشه... یا حتی زندگی چند نفر باشه. اصن هرچی بیشتر، آدم تر. جدی می گم... امیرالمومنین من، می گه یه جوری زندگی کنید که حضورتون مردمو خوشحال کنه و مرگ تون مردمو گریان.
آدم باید به درد بخور باشه.
این طوری نیس به نظرت؟
+ اگه به ی سری افراد برخورده که چرا بخاری فارسی رو ول کرده و نشسته به تبلیغ زبان اجنبی، باید بگم یه سری به لینک بزنید. چون یه نگاه سرسری به تعاریف همه فرهنگ لغت های معروف، پاسخ کامل و مستحکمیه به نظرم خخخخخ :) دقیق که میگم به این علته.
+ یاعلی.