بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

حالا پاییز است
من سردم است
این «دوستت دارم»
کلمات کدام فصل اند؟
(م.مؤید)


+ نوشته های بخاری وقف عام شده اند.
شما هم در این وقف سهیم باشید؛
بخوانید و به نیت وقف منتشرش کنید.

نقشه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلیددار کعبه» ثبت شده است

تو که دلت خوش است به اینکه کلید در خانه خدا دست توست. اما یادت بیاید روزی بود که کسی بی کلید وارد این خانه شد. حالا می گویم اگر کعبه سیاه پوش نبود, اگر این پرده مشکی رنگ مثل قدیم ها همانطور نصفه و نیمه روی خانه خدا را پوشانده بود, آن وقت ترک روی دیواره اش معلوم می کرد کلیددار کعبه کیست.

و شما حضرت نجس, ممنون که شب ها از خادمی حرمین شریفین که فارغ شدی, روی بالش پر می خوابی و روی تخت نرم و جای گرم. ممنون که مراقب خودت هستی. لطفا هر صبح از خواب بیدار شو حضرت سعودی. لطفا توی خواب نمیر. تو حیف است بمیری.
فکر می کنم طرح های بهتر از مرگ برای تو باشد. تو نباید توی رختخواب بمیری. باید مثلا گلوی تو را با «چهارصد و شصت و چهار» نخ محکم نازک ببندیم, و بدهیم همه اهالی قطیف و احساء روی بدنت راه بروند, تا بدانی آن زن که موهایش دور گردنش پیچیده و زیر دست و پاست, چطور نفس می کشد. فکر می کنم تشنه هم باشی خوب است. می فهمی مرد تشنه ای که استخوان هایش زیر دست و پا شکسته حالش چطور است.
خوشت نیامد؟ خب چه کنیم. ما به «تشنگی» و «گلو» و «شکستگی استخوان زیر دست و پا» حساسیم. ببینیم, می جوشیم...
می جوشیم حضرت ملعون. حالا به وقتش می بینی.
اما لطفا تا آن موقع مراقب گلویت باش حضرت نفت.
مراقب گلویت باش حضرت خبیث.
بله, ما نیامدیم به زیارت کعبه. نیامدیم دور «زادگاه کلیددار کعبه» بگردیم و ذکر خدا بگوییم. اما خبر داری که, «با قلبهایمان حاضریم.»
نیامدیم و تو را با حوریان زمینی که برای عقال و چپیه قرمزت گریبان چاک می کنند تنها گذاشتیم.

اما شنیدی که, و اگر نشنیدی بشنو, دست دنیای اسلام, «گریبان» تو را رها نخواهد کرد.

خواهد جوشید حضرت نجس.
تو فقط تا آن موقع مراقب گلویت باش نواده خاندان ملعون.

  • فاطمه قلی‌پور