بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

حالا پاییز است
من سردم است
این «دوستت دارم»
کلمات کدام فصل اند؟
(م.مؤید)


+ نوشته های بخاری وقف عام شده اند.
شما هم در این وقف سهیم باشید؛
بخوانید و به نیت وقف منتشرش کنید.

نقشه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تانک» ثبت شده است

آن آر.پی.جی زنی که می رود روی خاکریز تمام قد روبروی تانک دشمن می ایستد و نشانه می گیرد، او داستان جنگیدنش با بقیه فرق دارد. هم آن آر.پی.جی زن می داند چه می کند و کجا ایستاده، هم آن راننده تانک می داند چه کسی روبرویش هست. آر.پی.جی زن می داند گلوله تانک با بدنش چه می تواند بکند. راننده تانک می داند آر.پی.جی زن چرا «روی» خاکریز است و «داخل» سنگر نیست. این فریاد آر.پی.جی زن که «به کوری چشمت» را فقط راننده تانک می شنود. این نگاه خصمانه ی«حالا ببین» را فقط آر.پی.جی زن می بیند. این نفرت را فقط این دو نفر می فهمند. هیچ کس غیر از آنها این مکالمه را نمی شنود. هیچ کس نمی تواند بفهمد.

.

.

.

گفتم بگویم شماها هیچ کدام تان نمی فهمید. فقط من، و آمریکا می فهمیم، وقتی من چادر سرم می کنم و می روم توی خیابان یعنی چه.

 

 

  • فاطمه قلی‌پور