بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...

بخاری

حالا پاییز است
من سردم است
این «دوستت دارم»
کلمات کدام فصل اند؟
(م.مؤید)


+ نوشته های بخاری وقف عام شده اند.
شما هم در این وقف سهیم باشید؛
بخوانید و به نیت وقف منتشرش کنید.

نقشه

+ این پست رو با ادبیات عامیانه مینویسم و دلیلش هم دقیقا اینه که خوبه براش.

علیرغم اینکه حرف توش عامیانه نیست، به نظرم بهتره لحنش عامیانه باشه. (همین قد فلسفه داریم پشتش، شاید باورتون نشه.)

+ یه دوستی درباره چالش‌های رشته‌ام ـ مدیریت رسانه ـ ازم پرسید. این نوشته، حاصل اون صحبته. چالش که میگیم، سختی‌های خوندن اون رشته نیست. نگاه اکثر مردم به اون رشته است.

جا داشت درباره رشته‌های دیگه‌ام هم بنویسم (مترجمی و شیعه شناسی) حتی جا داشت برا دلیل انتخاب هرسه‌تاشونم بنویسم تا لااقل یکم از اتهامات وارده کم شه! ولی نه. اونو دیگه بیخیال.

+ شمام اگر دوست داشتید بنویسید. (و اگه نوشتید بهم خبر و لینک بدید!)

 

*****

مدیریت رسانه رشته تاریخچه‌داری نیست تو ایران. و این مسئله باعث شده نگاه مردم بهش نگاه جالب و در نوع خودش بی‌نظیری باشه (چون قبلا نبوده که نظیر داشته باشه!) و همینطور باعث شده ترکیب مدیر شدن و رسانه‌ای بودن یه مقدار دیرپز باشه! اینه که این چیزا معمولا پیش میاد:

 

+ «گرفتاری شدیما»: دیالوگی که خیلی می شنوی اینه که مثلا «درس میخونی یا فیلم می‌بینی؟! سر کار گذاشتی ما رو؟!» کلا همه کارها اعم از مطالعه، فیلم دیدن، گوش دادن به برخی موسیقی‌ها، انیمیشین، چک کردن فلان صفحه خبری یا اینستاگرامی فرد یا گروهی خاص و ... نشون دهنده عمق بیکاری و ول معطلی شماست، نه اهتمام شما به تولیدات رسانه ای! در جریان باشید!

+ «جل‌الخالق‌»: مثلا این سوال که «شما که رسانه میخونی، به نظرت کرونا کی تموم میشه؟» رو اگر جواب بدی «چی بگم والا» ینی خیلی بی سوادی که از رو خبر (های احتمالا شایعه ای که) درباره یه ویروس ـ از راه رسانه ـ منتقل میشه، نمی‌تونی وضع خود اون ویروس رو ـ که از راه تنفس و تماس منتقل میشه ـ در عالم پیش بینی کنی :/ بله. جل الخالق...

+ «تو مو می‌بینی و من پیچش مو»: یه چیزایی میفهمی از فرهنگ و جامعه و رسانه که زندگی تو عوض میکنه‌. نگاهت به مسائل بالکل فرق داره یه جاهایی با بقیه. صرفا عمق، مدنظر نیست (البته که عمق هم بیشتر وقتها هست) اما بیشتر از عمق، تفاوت زاویه نگاهه که به چشم میاد. تو یه چیزایی رو از جاهایی می‌بینی که بقیه نمی‌بینن. تو همه چی. تو همه اجزای زندگی. جامعه شناسی، مخاطب شناسی و روانشناسی اجتماعی که از قِبل رسانه بهت رسیده هم تو این مسئله پرتاثیره.

+ «الان گریه کنم یا بعدا»: دیگه تحمل فیلم دیدن با بقیه رو نداری. مخصوصا تحمل تلویزیون دیدن با ملت یا حتی خانواده. و همه چیزای اینطوری دیگه. البته اونام تحمل غر زدنای تو رو ندارنا. دو سر طلایی کلا.

+ «تو رو دیگه کجا دلم بذارم»: پیر میشی از بس کار نکرده می‌بینی و ادعایی که گوش فلک‌و کر کرده می‌شنوی. پیش میاد که محتوایی رو می‌بینی و خنده‌ات میگیره ازش، و بدتراز اون گریه‌ات میگیره از مقایسه احتمالیش با نمونه‌های مشابه خارجی، مثلا. اون وقت می‌بینی کارگردانه مصاحبه کرده اصن طوری صحبت کرده که آدم مطمئن میشه در حق این کار اجحاف شده که اسکار رو به کار تولیدی ایشون ندادن. کلا آدم فضایی زیاد داریم تو رسانه... یه طوری که مطمئنی از فضا اومدنا... وگرنه آدم سالم تو این کشور زندگی کنه باید بدونه چه خبره! والا نمیدونم به نظرم وضوح تصویر که خیلی بالاست...

+ «شما آقای؟»: تو فضای رسانه، استادا گمنامن، شاگردا پرمدعا! معلوم نیست کی به کیه! اون که عمرشو پای کار رسانه‌ای گذاشته، نشسته تو خونه داره همش فیلم می‌بینه! اون که تازه دو روزه از تخم بیرون اومده، نشسته داره محتوا تولید میکنه و دوره برگزار میکنه و در ازای هزینه‌های بعضا بالا، آموزش تخصصی میده!! بدتر و جالب تر خودتی!! خود تو هم میدونی جزو اون جوجه‌های دو روزه‌ای! اما هم خودت و هم اون استادا و هم همه!! انتظار دارن بیشتر از اون استاد، تولید محتوا کنی! ینی میخوام بگم جای استاد و شاگرد بدجور تو فضای رسانه‌ای معلوم نیست. متاسفانه مثل همه چیزهای دیگه تو حوزه فرهنگ، صاحبی هم نداره که بیاد منظمش کنه...

+ «پ میگی علف بخورم؟»: اکثر افراد، رسانه رو منحصر میبینن به سینما و فجازی! دیگه بترکونن سریال تلویزیون! حساب کردن بازی و انیمیشن تو دایره رسانه که اصلا گناهه! اگه بخوای کار کنی، فقط اونی داره کار میکنه که نقد فیلم بنویسه!! باقی همه هیجانات کاذب محسوب میشن برا ملت. درک اینکه عقبه‌ی یه کار رسانه ای فقط فنی نیست و بخش محتوایی‌اش اتفاقا مهم‌تر هم هست، واقعا برا همه سخته. همه که میگم یعنی حتی تولیدکننده‌ها! واس همین به طریق اولی پول درآوردن ازشم دزدی و ربا و رشوه و نزول و اینا همش با همه! حتی فنی‌ترین حالتهاش رو هم در نظر بگیری، مثلا ساخت انیمیشن یا موشن گرافیکی که بخاطر حجم بالای وقت و انرژی، دقیقه‌ای فلان مقدار تومنه، «سر گردنه» و «مفت خوریه»!! پوستر و اینفوگرافی و پادکست و اینام که اصن به چشمشون رسانه نیست تا بخوای پول بگیری پاش!! در این حد.
واقعا طول میکشه تا جا بیفته.

+ «آقا دو دقیقه گوش کن خو»: تحلیل محتوای رسانه ای برا ملت شده پیدا کردن مثلث و تک‌چشم تو فیلما و انیمیشنا. تصویر ممیزی فقط تصویریه که نشونه‌های مثبت هجده داشته باشه. از یه جایی به بعدم اگر بگی آقا این داره فلان نظریه فلسفی رو تو مغز مخاطب فرو میکنه، رسما توهم توطئه داری!! ولو اینکه کتاب بیاری جلوش باز کنی تیکه تیکه حرفتو مستند نشون بدی.
اینم تا جا بیفته من دیگه مردم فک کنم.

+ «تو دیگه رسانه واس چیت بود»: نگاه افراد اینه که رسانه فضای فنی و هنری‌اش ارجحه. آدما باید کارگردانی یا گرافیک و این چیزا خونده باشن که بیان این رشته. اگه مثلا فلسفه! خونده باشن، از این شاخه به اون شاخه پریدن و نمیدونن دنبال چی هستن!! توضیح دادن اینکه رسانه الان به طور رسمی، دست قدرت برتر تو جهانه، گاهی سخت‌تر از نخ کردن سوزن تو تاریکیه.

دوتا نکته وحشتناک تو این بخش وجود داره:

نکته وحشتناک اول اینه که «رسانه برا همه مهمه، اما دقیقا نمیدونن چرا!» می‌بینین چقدر وحشت آمیزه؟!

نکته دوم و از اون وحشتناک‌تر اینه که «رسانه یه چیز لوکسه تو نگاه مردم!» تو هم اگه خوندی، بخاطر بار برداشتن از رو دوش فرهنگ نیست، دنبال دلت رفتی! (حالا من که دنبال دلم رفتم! اما انصافا رسانه رو اینطوری دیدیم که الان وضعمون اینه! نیست؟! وحشت نمی‌کنید؟! وحشت کنید.)

+ «عجب کاری شده ها»: تا دو دقیقه پیش لوکس بود! دنبال دلت رفته بودی و معلوم نبود چی میخوای اصلا! اما تا پنج دقیقه از داده‌های رشته‌ات میگی و یا پنج دقیقه نگاه کردنت رو به یه محتوای رسانه‌ای توضیح میدی و دوروبریها تفاوش رو با نگاه خودشون میفهمن، معلوم نیست چرا ولی همه یهو طرفدار رسانه میشن! یا حتی طرفدار رشته مدیریت رسانه میشن! و حتی تر اصن میخوان بیان مث تو رشته مدیریت رسانه بخونن!! اینم در نوع خودش می‌تونه «الان چه کنم من»طور باشه! چون میمونی چی بگی خب! همه شروع میکنن درباره چیزی که هفت دقیقه پیش زیرآبشو میزدن، مدحیه خوندن! حالا این بد نیست. بد اونه که از تو مشورت میخوان! و بد اینه که «انتظار دارن» تو بگی بععععله بیایین این رشته رو بخونین اصلا! از صبح تا شب میخوایید فقط همینطووور فیلم تحلیل کنید!! و اگر واقعیت رو بگی که از صبح تا شب باید با تفکرات مختلف در رشته های مختلف آشنا بشید و نظریه ها البته باید مث موم تو دست و همینطور مغز مبارک باشند... کلا دیگه نگم نتیجه رو!

 

و غیره آقا! و غیره! :)

 

  • فاطمه قلی‌پور

نظرات  (۱۳)

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • 😕😉😂

     

    خداقوت

    پاسخ:
    :)))
    سلامت باشی

    😄😄😄 منم میخوام بیام رسانه بخونم 😁😁😁

    پاسخ:
    کام عااااااننننن :)))
  • عـلیـرضـ ـا
  • سلام

    ببخشید چند تا سؤال دارم از شما

    روحیات و توانایی‌های لازم برای این رشته چیه؟ 

    بیشتر به حفظ‌کردن نیاز داره یا استدلال کردن و فهمیدن؟

    کسانی که علاقه‌های ریاضیاتی دارن، به درد این رشته می‌خورن؟

    هم‌چنین، نظرتون چیه درباره‌ی رشته‌ی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)؟ آیا همین رشته‌ی فعلی شماست؟

    سپاس.

    پاسخ:
    سلام علیکم.
    طولانی خواهد شد اما تک تک به ترتیب پاسخ میدم:

    + روحیه که نمیشه بهش گفت اما برخی حال و حوصله تحلیل ندارن. منظورم اینه که حوصله عمقی یا چندوجهی نگاه کردن به یه مفهوم یا قضیه رو ندارن. اگر کسی اینطور باشه، قاعدتا موفقیت خاصی تو این رشته نداره. چون چه مدیریت کردن یک رسانه رو در نظر بگیریم، چه مخاطب بودن در یک رسانه، هر دو این نگاه رو لازم داره. چه مخاطب حرف های رسانه باشیم و چه مدیر حرفه ای رسانه، هر دو لازمه شون این نگاه هست. ب نظرم همون روحیه باشه که شما میگید.

    + اگر منظورتون دوران تحصیلشه، خب حفظ کردنی بیشتری داره تا کار کیفی. اما اگر منظورتون فعالیتهای مربوط به رشته است، برعکسه. تحصیلاتش بیشتر خوندن نظریات مختلف فرهنگ، رسانه و جامعه شناسیه. در واقع اشنا شدن با داده های فرهنگ تو حوزه های مختلف. اما از یه جایی به بعد همینا رو باید تو تمام کارا پیاده کنید، مثلا تقریبا هر درسی تحقیق و پژوهش خودش رو داره که خب لازمه اش دقیقا برعکس حفظیات، کارای کیفی و استدلالی و تحلیلیه.

    + علاقه های ریاضیاتی یعنی چی؟ اگر منظورتون یه ذهن محاسباتیه (که به ریاضیات برنمیگرده، منطق یا فلسفه خوندن هم که مال علوم انسانیه، همون تاثیر رو میگذاره) باید بگم پاسخ مثبته. اتفاقا نظر شخصیم اینه که سطح تحلیل و عمق نگاه افرادی که این مدل رو تو کارشون پیاده کردن یا با چنین ذهنیتی وارد کار شدن، بالاتر و بهتر هم هست. اما منوط به اینکه نگاه ریاضیاتی رو نگاه دودوتا-چهارتایی و سه سه تا-نه تایی ندونیم! مدیریت رسانه به یه مغز محاسبه گر البته منعطف نیاز داره. ذهنی که بتونه داده بگیره، تحلیل کنه و تولید کنه. ریاضی از این لحاظ که قدرت ذهن رو بالا میبره، مفید هم هست. اما ریاضی ای که بخواد همه چیز رو عدد ببینه و تنها چیزای معنادار اون ذهن، فقط کمیت ها باشند، خیر! باید بگم برعکس، جلوی وجوه مختلف رسانه می بازه...

    + سه تا نکته مهم بگم.
    اولینش اینکه رشته فرهنگ و ارتباطات یه سری واحد مشترک (در حد 10 واحد یا کمتر) با ما دارن، اما خیر، اساسا فضای این دو رشته بالکل فرق داره. مدیریت رسانه زیرمجموعه مدیریته و فرهنگ و ارتباطات، زیرمجموعه جامعه شناسیه. مدیریت رسانه نسبتا کاربردی تر و فرهنگ و ارتباطات نسبتا نظری تره. مدیریت رسانه داده های فرهنگ و ارتباطات رو پیاده میکنه و از این لحاظ به هم نزدیک میشن و براهمینه که اسماشون خیلی وقتا با هم میاد.
    تو انتخاب بین این دو باید به هدف تون توجه کنید و ببینید آیا میخوایید تو حوزه فرهنگ، به عملیات و کاربرد بپردازید یا بخش نظری رو دنبال کنید و تئوریها رو بسط بدید. بهرحال که در هر دو بخش کمبود قوی داریم!!
    نکته دوم هم اینه که من قبل از اومدن به این رشته، چارتهای دانشگاههای مختلف رو دیدم. من دانشگاه باقرالعلوم قم میخونم. بخاطر چارتش برام مهم بود اینجا قبول بشم. دو سه تا دانشگاه مهم دیگه ای که این رشته رو دارن، اون نگاهی که من میخواستم رو نداشتند. اما اینجا که الان هستم به این دلیل جزو اهدافم شد که دیدم روند و رویکردشون تو این رشته همونیه که من میخوام. به نظرم این رو هم باید تو انتخاب رشته و گرایش و دانشگاه، در نظر بگیرند همه. مخصوصا تو ارشد. چارت کلی رشته از وزارت علوم میاد و تو همه دانشگاه ها یکیه. اما واحدهای درسی، تعداد واحدی که به هر درس (یا مجموعه دروس همپایه) اختصاص میدن، انتخابی که بین لیست دروس دارن، و استادی که برای دروس اختصاصی انتخاب میکنن، همگی باعث میشن خروجی های هر دانشگاهی، زمین تا اسمون با بقیه فرق کنن. حتما این رو هم لحاظ کنید تو انتخاب.

    و سومی اش، حتما در نظر بگیرید هر دانشگاهی مشکلات خودش رو داره. معمولا همه اینو میدونیم اما موقع تصمیم گیری محاسبه اش نمیکنیم. محاسبه کنید ببینید اون رشته ای که میخوایید بخونید تو اون دانشگاه، می ارزه براتون که مشلات اون دانشگاه رو بپذیرید یا خیر. اینو کلی گفتم که گفته باشم. جزئی ترش رو هر کسی تو موقعیت خودش محاسبه میکنه قاعدتا. بخوام براتون مثلا بزنم تا حرفم خوب جا بیفته، مثلا یکی از مشکلات یه دانشگاه میتونه این باشه که تمام استاداشون یه رویه خاص سیاسی یا مذهبی رو دنبال میکنن و اون رویه رو تو دوران تحصیل دانشجوها، تاثیر میدن!! باید دید اون چارت و محموعه تحصیلی برا اون رشته مورد نظر، انقدری هست که این مسئله رو دو سال تحمل بکنیم یا خیر. میتونیم در برابر این قضیه انعطاف داشته باشیم یا خیر. فرض کنید یه حوزوی با یه رویه خاص فکری و مکتب مشخصی، وارد یه رشته و دانشگاه خاصی میشه که مثلا اکثر اساتیدش، از مریدان و پیروان و دنباله روان مکتب فکری مخالف اون بنده خدا هستند!! روزی سه بار سر سه تا کلاس باید فحشای استادا رو به اون طرز تفکری که باهاش رشد کرده بشنوه و اعتراض هم تو اون موقعیت بی معناست.
    این مشکلات جزئی رو بگیرید برید تا مشکلات بزرگتر و کلی تر.
    این سه تا نکته به نظرم خیلی مهمه اما کمتر دیده میشه تو تصمیمات تحصیلی. اگ تو موقعیت تصمیم گیری درباره رشته تون هستید حتما در نظر بگیریدشون. ان شالله موفق باشید.

    امر دیگری هم هست مشکلی نیست اگر بتونم درخدمتتون باشم.
  • عـلیـرضـ ـا
  • واقعاً ببخشید نظر قبلیمو باعجله نوشتم، اصلاً حواسم نبود که سؤالاتم زیاد هستن... نمی‌دونم چطوری ازتون تشکر کنم بابت این وقتی که گذاشتید!

    همین الان دارم پاسخ‌های شما رو میخونم. سپاس بیکران.

    پاسخ:
    خواهش میکنم. خوشحال میشم اگر کمکی کنه.

    چارت دانشکده رو کجامیذارن؟

    و اینکه مگه اساتید تون را قبل ورود میشناختید؟ 

    پاسخ:
    معمولا تو سایت دانشگاه ها هست. البته سایتهای دیگه ای هم هستن که چارت رو میگذارن. مثل همین سایتهایی که جزوه می فروشن یا نمونه سوال برا دانلود میگذارند و ... معمولا برا بیشتر رشته ها هست. البته چارت اصلی وزارت علوم معمولا وقتی تو هر دانشگاهی میره، طبق نظر هیئت علمی یه تغییراتی میکنه گاهی. مثلا مواد درسی رو تغییر میدن، یا اینکه دروسی بیشتر از تعداد واحد، به عنوان دروس اختصاصی معرفی میشن که هیئت علمی برخی از اونها رو انتخاب و تدریس میکنه. اون انتخابه دیگه دست هیئت علمیه و روند و رویه دانشگاه رو نشون میده. و اینکه فکر میکنم چارت ارشد راحت تر به دست بیاد تا چارت لیسانس. دکترا رو هم بعید میدونم گیر بیاد :)

    + بله من وقتی تصمیم گرفتم برم سراغ رسانه، حدودا یکسال قبل از کنکورم شروع کردم به جستجو درباره دانشگاه ها و استادا رو پیگیری کردم. رزومه شون، جاهایی که بودن، رویکرد فکری شون و ...  مثلا برخی رو از اونایی که سر کلاسشون نشسته بودن درباره شون سوال پرسیدم. از بعضی استادا که میشناختنشون، درباره اون استادا پرسیدم و خلاصه اینطور چیزا دیگه. (به نظر سخت میاد اما خیلی وقت نگرفت واقعا!) یکی دوتا شونو حتی کلاسی هم ازشون شرکت کرده بودم.
    تازه به نظرم خیلی اینکه استادا رو ریز به ریز بشناسی مهم نیست. مهم اینه که از کلیت اون استادایی ک تو اون هیئت علمی هستن، یه ذهنیتی به دست میاد،اون ذهنیته که مهمه. مثلا من میدونم از 8 تا استاد،6 تاشون نگاهشون مثلا به همه چی اقتصادیه. خب این معلوم میکنه اون گروه قراره  سیاست های آموزشیشو بر اساس همون ذهنیت بچینه. اینه که مهمه.

    احیانا خودتون قم یا نزدیک قم هستید؟

    از رو اینکه میگید از کسانی که تو کلاسهاشون شرکت کردن پرسیدید و حتی تو کلاسهای برخی شرکت داشتید میگم

    و میشه بگین چارت دانشگاه را کدوم قسمت سایت میزنن؟

    میخوام ببینم چارت دانشگاه خودمون کجاست 

    پاسخ:
    بله درسته. قم بودم. (الانم بخاطر دانشگاه، هستم!) اما قمی نیستم.
    من چون از سایت دانشگاه نرفته بودم و مستقیم سرچ کرده بودم، الان یادم نمیاد کجای سایت بود. اما معمولا یه قسمت فرم ها و مصوبات اموزشی و اینها داره. ب نظرم. (حالا سایتهای دانشگاه ها خیلی هم سروسامون نداره که همه شون یکی باشه! دقیق نمیتونم بگم)
    چارت رشته خودتونو میخوایید؟ خب از آموزش بگیرید! در جریانش هم باشید که هیچ منع قانونی ای هم نداره که ندنش بهتون.

    نه عزیزم چارت تشکیلاتی اسم نمیده 

    میزنه مثلا رئیس بعد زیرمجموعه اش مدیریت حراست بعد زیر مجموعه اش رئیس انتظامات

    یا مثلا میزنه معاونت دانشجویی بعد زیرمجموعه ش 1. امور فرهنگی 2. کارشناس مشاوره دانشجویی 3. امور دانشجویی 

    و قس علی هذا بدون اینکه اسم آدمهاشو بگه

    کارت تشکیلاتی احتمالا همون چارت سازمانی هست 

     

    مرسی با کلیدواژه ای که گفتی جستجو می کنم

     

    پاسخ:
    امیدوارم زودی پیدا کنیش! :)

    سلام چرا اینقده کم پیدایین؟ اصلا ناپیدایین چند ماهه... :/ وی آر منتظر... :)

    پاسخ:
    سلام.
    ممنون که پیگیرید...
    وسط کارها وبلاگ میمونه دیگه... نوشتنی ها تلنبار میشه و غمباد میشه تو گلو.
    ان شالله منتظر باشیم همه :)

    اطلاعات مفیدی بود، هرچند تقریبا تو اکثر حوزه های تخصصی این آسیبها و نگاهها هست

     

    همین فضای سایبر خودش یه سرزمین با آدمای مخصوص خودشه

    من الان یکساله دارم دنبال یه کاربر میگردم ولی به نتیجه نرسیدم

    پاسخ:
    توصیفتون به نظرم از فضای سایبر توصیف خوبی بود!
  • فاطمه فاطمی
  • سلام

    من بعد از کلی کش و قوس و مشورت و با این و اون صحبت کردن، امروز کنکور ارتباطات ثبت نام کردم و خیلی اتفاقی همین امروز یاد وبلاگ کردم و بعد از سالها سری بهش زدم و پست شما رو بازهم اتفاقی باز کردم و خوندم...

    این حسن تصادف رو به فال نیک میگیرم 😊

    پاسخ:
    سلام!
    خیلی خوشحال شدم! (^______^)
    حتما بی خبر نذار!

    سلام

    خداقوت

     بعد مدتها توفیق شد کنار بخاری نشستیم و از همراهی اش بسی لذت بردیم و با مطلب آخر خاطرات زنده شد.

    با آرزوی بهترین ها و موفقیت در راه رسید به آرزوهای بالاتر و بالاتر و بزرگ شدن این آقا آرزویی که به خواستگاری عمرمان آمده است.
    یاعلی

    پاسخ:
    سلام!
    قدم رنجه کردید...
    خاطرات زنده شد.
    به امید سلامتی و موفقیت
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • فک کردم پستهه جدیده

    ولی از کامنتها فهمیدم شماهم خیلی وقته اینجا نیستید

     

    پاسخ:
    بله خیلی وقته... فقط سر میزنم.
  • علی رسولان
  • سائل و مجیب قاطی پاطی شده بود 

    یا مغز من قاطی پاطی خوند

    یا اصلا دیالوگ نداشت مونولوگ بود 

    پاسخ:
    مونولوگ بود.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی